بازدید نوروزی با استاد علی نظمی تبریزی 1391/1/2

نگاهی به اشعار رسیده در قالب

(کلاسیک نیمایی)

کلاسیک نیمایی پیش می تازد

اشعار رسیده در سبک کلاسیک نیمایی :

قوانین قالب جدید کلاسیک نیمایی :

ساقی تو زمیخانه سخن گو

از باده سخن گو

از جوشش می گو

از ساغر و پیمانه و خمخانه سخن گو

آن کعبه رها کرده ز بتخانه سخن گو

دانی دل من سخت غمین است

از ساقی فتانه سخن گو

از باده سخن گو

غزلی در قالب کلاسیک نیمایی

به نام خدا

تولد قالب ( کلاسیک نیمایی )

در روز عید سعید غدیر خم  قالب جدیدی با نام

( کلاسیک نیمایی )

توسط جعفر سرخی رونمایی شد

عشوه گر فتانه

گــر چه صد بوسه زدم بـر دهن نوشينش

باز دل كرده هــواي دو لــب شيــرينش

ماده تاریخ استاد شیدا

عید قربان بر تمامی مسلمین جهان مبارک باشد

ماده تاریخ در گذشت استاد یحیی شیدا

ماده تاریخ استاد یحیی شیدا

ویژه نامه ی استاد شیدا

هفته نامه شمالغرب کشور
سال دهم  شنبه 7 آبا نما ه 1390
16 صفحه  200 تومان
I S S N 2 0 0 8 - 1 0 2 2

www.azarpayam-w.ir

لطفا به سایت بالا مراجعه کرده و با هفته نامه ی شمالغرب کشور آشنا شوید ( این شماره  مخصوص زندگی استاد یحیی شیدا است .)

مراسم تشییع استاد دکتر یحیی شیدا

عکس ها از : استاد محمد پارچه فروش

توجه : هر گونه استفاده از این تصاویر منوط به ذکر نام عکاس است

                           به نام خداوند جان و خرد

صاحب آن همه گفتار امروز..... سائل فاتحه و یاسین است

برای د

برای دیدن تصاویر بعدی روی ادامه ی مطلب کلیک نمایید . متشکرم

استاد یحیی شیدا  شاعر نویسنده و روزنامه نگار بزرگ آذربایجان دار فانی را وداع گفتند :

استاد دکتر یحیی شیدا شاعر و روزنامه نگار و نویسنده ی بزرگ آذربایجان امروز 28 آبان ماه 1390 ساعت 11 صبح در منزل شخصی خویش دارفانی را وداع گفتند . پیکر استاد روز شنبه سی ام آبان ماه ساعت ده صبح از محل مجتمع فرهنگی 29 بهمن تبریز به سوی قطعه ی هنرمندان وادی رحمت تبریز تشییع خواهد شد .

مراسم شام غریبان استاد ساعت 5/3 الی 5/5 بعد از ظهر در مسجد امام زاده واقع در خیابان طالقانی برگزار خواهد شد .

مجلس ترحیم استاد . روز دوشنبه ساعت 5/3 الی 5/5 در مسجد امام صادق ( ع ) واقع در کوی ولیعصر  برگزار خواهد شد .

غزل 21

طبیب را چه کنم ؟ چاره ساز من  یار است

ولی دریغ ، که  آن  هم  به  کام اغیار است

باد خزان

در فصل بهاران ز چه رو باد خزان است

خوناب دل از دیده ی عشاق روان است

               سرگردان

من از كــون و مــكان بــي زار گـشتم  

كــه دور از صـحبت دلــدار گشتم

غزلی مشترک از ژیلا راسخ و جعفر سرخی

بت شکن مست

تادیده بر آن ساقی سیمینه بر افتاد  

دل مست چنان گشت که از پا و سر افتاد

آ

دعای ما اگر چه مستجاب است

در این وادی وصلت بی جواب است

               ديوانه

               اگــــر ديوانه ام خواهي بيا ديوانه ات هستم

               اگر مسـتانه ام خــــواهي بيا مستانه ات هستم

نكردم  بـس  كه   تدبير  دل  ديـوانـة   خـود  را

فكندم   بر  زبـانها  عاقبت    افسـانـة   خـود   را

نديدم  گرمي   بازار  خويـش   از كودكان  ،  ورنه

از   اين  ديوانه‌ تر   مي‌خواستم   ديوانة  خـود  را

سخنی با عزیزان شاعر

با عرض سلام و خوش آمد گویی به شما عزیزان ادب دوست و ادب پرور .